تکنیک فروش بیشتر و بهتر
حتی اگر شما به دنبال “بستن معامله” نیستید و آن چک کمیسیون شیرین را دریافت می کنید ، دانستن نحوه فروش یک مهارتی است که همیشه مفید است ، صرف نظر از اینکه شما در تجارت فروش هستید یا خیر.
در مورد آن فکر کنید شما هر روز خودتان را می فروشید. این که آیا در تلاش است تا همکارانتان از پشتیبان گیری از ایده های خود استفاده کند یا همسرتان را متقاعد کند که چرا انتخاب رستوران شما انتخاب بهتری است ، ما دائماً خودمان را می فروشیم.
دانستن برخی از تکنیک های فروش خوب نه تنها یک مهارت فروشندگی است بلکه یک مهارت زندگی نیز محسوب می شود. اگر به مصاحبه شغلی بروید که احساس اعتماد به نفس داشته باشید و می دانید چگونه خود را به کارفرما بفروشید ، می خواهید نسبت به این رقابت برتری داشته باشید. از زمان آشنایی تا دریافت وام یا دریافت یک ارتقاء ، یادگیری چگونگی عملی کردن تکنیکهای فروش جامد می تواند یک سود واقعی باشد.
فروش به طور طبیعی برای برخی افراد انجام می شود اما برای برخی دیگر می تواند احساس ناخوشایند و حتی ناعادلانه یا فرصت طلبانه باشد. اگر از مهارت فروش خود مطمئن نیستید ، در اینجا چند روش فروش بازی در حال تغییر است که به شما احساس نمی کند مانند یک فروشنده روغن مار لاغر هستید.
برای مطالعه در مورد طراحی زندگی خردمندانه کلیک فرمایید!
۱. درک فروش خود را تغییر دهید
قبل از اینکه سراغ تکنیک ها و شیوه های فروش برویم ، ابتدا باید برداشت خود را از آنچه فروش است و نیست ، تغییر دهید. تکنیک های فروش نه به معنای فشار آوردن کسی به چیزی است که لازم نیست ، نمی خواهند یا نمی توانند از پس آن برآیند.
ایجاد انگیزه
یک ثانیه کلمه “فروش” را از لغات خود خارج کرده و آن را با “ایجاد انگیزه” جایگزین کنید زیرا این همان کاری است که شما انجام می دهید. فروش باعث ایجاد انگیزه در شخصی می شود.
یادگیری چگونگی ایجاد انگیزه در دیگران برای انجام اقدامی که هم برای شما و هم برای آنها سودمند باشد ، در تمام مراحل زندگی شما سود سهام می پردازید. برای ایجاد انگیزه در دیگران ، باید به طور جدی به نیازهای آنها گوش فرا دهید و راه درست را برای ترغیب آنها به انجام این روند مورد نظر خود بدانید.
موهای خود را به عقب ، انداختن روی یک جفت عینک آفتابی آینه ، و اتخاذ رویکرد بلند و پر فشار ، راهی برای پیشبرد این مسئله نیست.
پس چه کار می کند؟
۲. مشتری را بشناسید
این ممکن است واضح به نظر برسد ، اما می توان آن را آسان کرد. شناخت مشتری به معنای واقعی گوش دادن است. تحقیقات نشان می دهد که اکثر افراد در گوش دادن فعال بزرگترین نیستند. ممکن است به نظر برسد که ما در حال گوش دادن هستیم ، اما واقعاً منتظر صحبت هستیم. [۱]
یادگیری شنونده فعال برخی از تمرینات را می طلبد ، اما می تواند به شما کمک کند مشتری فرضی را که به فروش می رسانید بهتر بشناسید. بیل کلینتون ممکن است فروشنده نبوده است ، اما او احتمالاً بسیار عالی بوده است. رئیس جمهور سابق به دلیل شنوایی خوب و شناخته شده ای شناخته شده بود که او هر کس را که ملاقات می کرد احساس می کرد که آنها توجه بی طرفانه خود را داشته اند. [۲]
بهترین فروشنده
بهترین فروشنده ها نسبت به مشکلاتی که باید حل شوند علاقه واقعی دارند. اگر نتوانید مشتری را بشناسید ، بقیه نقاط فروش شما یک صعود صعود واقعی خواهد بود.
گوش دادن فقط بخشی از نبرد است. همچنین آماده سازی وجود دارد. این که آیا شما سعی می کنید در مصاحبه شغلی خود را بفروشید یا یک ایده را مطرح کنید ، رفتن به صورت آماده نشده فقط احمقانه است. هر دو تیم در سوپر بول نقاط قوت و ضعف تیم دیگر را می شناسند. آنها نمایشنامه های خود را مطالعه می کنند و مدتها قبل از رها کردن سکه ، استراتژی را تدوین می کنند.
مخاطبان
در مورد مخاطبان مورد نظر خود تحقیقاتی انجام دهید ، و یاد بگیرید که چه چیزی آنها را تحریک می کند و باعث ایجاد انگیزه می شود. شما می خواهید چیزی را پیدا کنید که به شما امکان می دهد با آنها ارتباط برقرار کنید و به زبان آنها صحبت کنید. مردم می خواهند با کسانی که دوست دارند و نیازهایشان را درک می کنند ، همکاری کنند.
۳. مزایا را به آنها نشان دهید
بخش بزرگی از یادگیری چگونگی ایجاد انگیزه برای شخصی ، برقراری ارتباط آنچه در آن است برای شخص دیگر است. شما در حال حاضر می دانید چه چیزی در آن است ، اما باید خود را در کفش های آنها قرار دهید. شما باید آنها را متقاعد کنید که چرا آنها باید شما را برای این کار استخدام کنند یا به ایده شما ورود کنند.
خود را در دستور کار خود قرار ندهید ، بلکه به این موضوع توجه کنید که چرا به نفع آنها است که با شما موافقت کنند. وقتی مردم از یک فروشنده خرید می کنند ، آنها این کار را نمی کنند زیرا می خواهند فروشنده را خوشحال کنند. آنها این کار را انجام می دهند زیرا نیاز یا مشکلی دارند که نیاز به راه حل دارد. وظیفه شما این است که آن نیاز را بفهمید و پیام خود را متناسب با نیازهای آنها متناسب کنید.
این جایی است که بخشی از آن تحقیق و آماده سازی که در مورد آن صحبت کردیم به مرحله اجرا در می آید. هرچه مشکلات یا هدفی که شخص دیگری در تلاش برای دستیابی به آن می دانید را بهتر می شناسید ، بهتر می توانید بیان کنید که پیشینه ، استعدادها و ایده های شما چگونه شخصیت مناسبی را برای کار ایجاد می کند.
۴. خود را خنک نگه دارید
همه ما این جمله را شنیده ایم که “اجازه ندهید که شما عرق کنند.” با این حال ، بعضی اوقات راحت تر گفته می شود و اعصاب یک روش واقعی برای پرتاب آچار میمون در زمین فروش دارند. هیچ راه حل جادویی برای خنک نگه داشتن شما وجود ندارد ، اما مطمئناً چند کار وجود دارد که می توانید به آنها کمک کنید.
آنچه را که می خواهید بگویید تمرین کنید. این بدان معنا نیست که شما باید کلمات آنچه را که می خواهید بگویید را به یاد داشته باشید. هیچ کس از این احساس که سخنرانی می کند خوشش نمی آید. فقط چند دقیقه وقت بگذارید تا احساسی راجع به این که زمین شما از دهان بیرون می رود احساس کنید. زمین برای یک ایده ممکن است در سر شما به نظر برسد ، اما ممکن است احساس کند که زبان از شما دور شده است.
ایجاد آرامش درونی
حتی با برخی تمرینات ، آسان است که در وسط تلاش برای انتقال ایده عالی خود هنگام وارد شدن آدرنالین به آسانی پیدا کنید و بهترین نتایج را به دست بیاورید. این اغلب در حدود زمانی است که مردم شروع به شلوغ شدن می کنند و خود را در حال قدم زدن یا لاف زدن می دانند. این نوع کار خاموش واقعی است ، و شخصی که با شما صحبت می کنید در این مورد انتخاب می کند.
برای یک ثانیه آهسته شوید و تمام تلاش خود را بکنید تا از لحن و سرعت خود آگاه باشید. نفس عمیق بکشید و ادامه دهید.
۵. “بله” کوچک را در طول راه ایجاد کنید
اگر می خواهید در انتهای اوج فروش خود ، آن بله نهایی را بدست آورید ، به شما کمک می کند تا در این راه برای بله های کوچکتر فیلم برداری کنید. این امر به ایجاد ارتباط روانشناختی با دیگران کمک می کند. این امکان را به شما می دهد تا دیدگاه شما را ببینند و چرا ایده شما ایده خوبی است.
در دهه ۱۹۶۰ ، تیمی از روانشناسان می خواستند آنچه را که به عنوان تکنیک پا به درب شناخته می شود ، کشف کنند. محله ای را بتراشد و از هر خانه سؤال کرد که آیا می توانند یک علامت بزرگ “با دقت رانندگی کنید” را در حیاط جلویی قرار دهید. تنها ۲۰ درصد از ساکنان موافق بودند.
محققان
محققان چند روز بعد برگشتند و از آنها پرسیدند که آیا ساکنان موافقت خواهند کرد که علامت بسیار کوچکتری را در پنجره خود بگذارند. افراد بیشتری با این درخواست کوچکتر موافقت کردند.
هنگامی که محققان چند هفته بعد بازگشتند ، ۷۶ درصد از ساکنان موافقت کردند که نشان بزرگتر را در حیاط خود قرار دهند.
خوب این به چه معنا است؟
ابتدا با دریافت بله به یک درخواست کوچکتر ، شما در حال برقراری ارتباط هستید و از شخص دیگری می خواهید که یک تعهد ذهنی کوچکتر انجام دهد. در حالی که سعی در ایجاد انگیزه برای شخصی دارید ، از طریق آنها سؤالاتی بپرسید که به نیاز یا مشکل آنها لمس کرده و نتیجه «بله» حاصل شود. با انجام این کار ، آنها به احتمال زیاد در پایان “بله” نهایی را به شما ارائه می دهند.
۶. معامله را ببندید
خوب ، شما به مشتری گوش داده اید ، خونسردی خود را حفظ کرده اید و پیامی را منتقل می کنید که به نیازهای آنها می گوید. اکنون زمان آن رسیده که قرارداد را ببندیم. بسیاری از فروشندگان سعی می کنند با یک رویکرد اکنون یا هرگز هرگز احساس فوریت ایجاد کنند. این می تواند هم فشار و ناامید به نظر برسد.
بله ، ایده ای که شما در مورد آن بحث می کنید ممکن است در واقع به یک مهلت خاص مربوط باشد ، اما خیلی پر فشار بودن می تواند خیلی راحت خاموش شود.
نادر است که شخصی بلافاصله بلافاصله بله بگوید. هرکسی مسئولیت های مشخص خود را دارد ، و افراد اغلب به کمی فکر کردن در مورد مسائل نیاز دارند.
همیشه ایده خوبی است که از شخص دیگری بپرسید که آیا درمورد آنچه مورد بحث قرار گرفت سؤال دارید یا نگرانی در مورد پیشروی دارید. این به شما فرصتی می دهد تا امور را پاک کنید.
در آخر ، سؤال کنید که آیا می توانید در آینده در یک نقطه مشخص پیگیری کنید یا خیر. این امر باعث می شود همه چیز از حالت پایان باز خارج نشود و به شما امکان می دهد مدتی پیام خود را تغییر دهید.
در نتیجه
به یاد داشته باشید که تکنیک فروش خوب به معنای تلاش برای فشار آوردن کسی به سمت چیزی نیست که برای آنها مناسب نباشد. این در مورد درک نیازهای آنها و درک این مسئله است که چرا شما یک راه حل مؤثر دارید.
اگر بتوانید بر تکنیک های فروش که در بالا ذکر شد تسلط داشته باشید ، حتی اگر هرگز از لحاظ فنی چیزی نفروشید موفق خواهید شد.